ارتش ساسانیان
نوشته شده توسط : سورنا

 

در دوران ساسانیان، بیشتر مقامها، از جمله پایه ها و درجات نظامی موروثی بودند. فرماندهٔ کل نیروهای مسلح ایران تا سدهٔ ششم میلادی ایران سپهبد (ایران سپاهبذ) بود که از سوی انوشیروان این مقام ملغی شد. انوشیروان، ایران را به چهار بخش تقسیم کرد و در رأس هر یک از این بخشها یک سپهبد (سپاهبذ، فرماندهٔ لشکر) جداگانه ای قرار داد. زیرا تمرکز قدرت نظامی در دست یک فرمانده، ممکن بود به کسب نیروی عظیم و طمع در تاج و تخت و وارد آوردن فشار بر شاهنشاه منجر گردد. تقسیم مناطق تحت نفوذ هر سپهبد به شرح زیر بود:
 
سپهبد شرق افواج خراسان و سکستان و کرمان.
 
سپهبد جنوب افواج پارس و خوزستان.
 
سپهبد مغرب افواج عراق را تا سرحد دولت بیزانس.
 
سپهبد شمال افواج ممالک ماد بزرگ و آذربایجان را بفرمان خود داشت.
 
سپهبدان مأمورین مهم دولت بشمار می رفتند و هر کدام در قلمرو خود صاحب اختیار بودند و بر یک ربع مملکت حکومت می کردند و معاونی در اختیار داشتند، موسوم به مرزبان. مرزبانان فرمانفرمای ایالت ها بودند
 
متارکهٔ جنگی ای که یوستی نیانوس یکم با انوشیروان بست، فرصتی برای هر دو طرف شد که به اصلاحات اجتماعی، وضع مقررات و قوانین جدید بپردازند.
 
انوشیروان در این زمان توانست نظمی به آشفتگی های اجتماعی بدهد و خزانهٔ حکومت را تقویت کرد. همچنان با تأمین نسبی عدالت و تقویت سپاه مرزهای خویش را در مقابل تاخت و تاز طوایف بدوی مجاور حفظ نموده، در برابر آنها استحکاماتی درست کرد.
 
همانگونه که توسعهٔ قدرت او باعث نگرانی بیزانس شد، کامیابیهای یوستی نیانوس یکم در جنگ کارتاژ و آفریقا با واندالها، و در جنگ ایتالیا با اقوام گوت شرقی، خسرو را از اینکه توسعهٔ قدرت بیزانس برای ایران مایهٔ زحمت و تهدید شود، نگران کرد.
 
خسرو از قدرت روز افزون یوستی نیانوس یکم احساس خطر کرده و در نقض صلح، پیشدستی نموده و بهانهٔ اینکار را مداخلهٔ یوستی نیانوس یکم که بدون مشورت با وی بین حارث بن جبلهٔ غسانی و منذر بن نعمان لخمی حکمیت کرده بود، قرار داد.
 
جنگ اول با بیزانس
 
انوشیروان با لشکری بزرگ در سال ۵۳۹ میلادی از دجله و فرات گذشته و به سوریه وارد شد. شهرهایی که با دادن فدیه و هدایا نسبت به شاه اظهار انقیاد کردند از غارت در امان ماندند اما شهر انطاکیه (در آن زمان این شهر معتبرترین شهر شام بود) به سبب مقاومت سختی که نشان داد، عرضهٔ قتل و غارت شد. انوشیروان بدون اینکه دیگر در سوریه و بین النهرین با مقاومت قابل ملاحظه ای روبرو بشود، فاتحانه به تیسفون بازگشت.
 
بعد از آن نزدیک به بیست سال این زد و خوردهای خونین بطول انجامید، که گاه پیروزی از آن ایران و گاه از آن بیزانس بود.
 
عاقبت متارکه ای موقت و بار دیگر صلحی پنجاه ساله، در سال ۵۶۱ میلادی به این جنگ پایان داد و طرفین به اراضی سابق برگشتند
 
خسرو پس تسخیر انطاکیه (انتاکیا در ترکیۀ امروزی) و به اسیر گرفتن مردم آن، در مجاورت تیسفون، شهری همانند انطاکیه بساخت که رومیها آن را رومیه نامیدند و ایرانیها آن را وه انتیو خسرو ، یعنی شهر خسرو که به از انطاکیه است. خسرو مردم انطاکیه را در آنجا مقر داد و یکی از مسیحیان اهواز را که براز نام داشت، به کارشان گماشت و بر اهل حرفۀ شهر ریاست داد و این از روی رأفت با اسیران بود که به سبب همکیشی با براز انس گیرند
 
تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم
 
در زمان انوشیروان یکی از شاهزادگان خاندان حمیر که در یمن سلطنت داشت، بدربار ایران پناهنده شد و برای استرداد تاج و تخت از دست رفته، از انوشیروان استمداد کرد.
 
توضیح آنکه در اوایل قرن ششم میلادی حبشی ها که مسیحی بودند، یمن را تصرف کردند و پادشاه حبشی، ابرهه، سلطۀ خود را در یمن محکم نموده و کلیساهایی در صنعا بنا کرد. امپراتور روم از این اوضاع خوشنود و انوشیروان ناراضی شد، این بود که از پناهنده شدن شاهزادۀ مزبور استفاده کرده، وهریز نامی را با قشونی برای تصرف یمن فرستاد. این سردار در سال ۵۷۶ (میلادی) از راه خلیج فارس به یمن رفته و عدن را تصرف و حبشی ها را از یمن اخراج کرده و سلطنت خانوادۀ حمیر را در یمن برقرار نمود.
 
تسخیر یمن و بسته شدن راه بازرگانی، دریایی روم
 
پادشاهان حمیر از این ببعد دست نشاندۀ ایران گشتند و هریز و سپاهیان ایرانی در آنجا مانده، با اهالی مخلوط شدند، چنانکه اعراب دورۀ اسلامی آنها را ابناء می گفتند. این سرزمین تا ظهور اسلام همچنان در دست ایران باقی ماند. از آنجا که در این زمان بخاطر جنگها و فتوحات انوشیروان، تجارت ابریشم از راه زمین، برای روم مشکل شده بود، راه دریایی ای که از طریق سیلان و دریای هند به یمن و بنادر جنوب عربستان می آمد، اهمیت یافته بود. به همین جهت بیزانس برای تسلط بر یمن اهمیت خاصی قائل بود.از این رو فتح یمن به وسیلۀ ایران، در عین حال جوابی بود که خسرو به مذاکرات تحریک آمیز و ماجراجویی هایی می داد که از چندی پیش، بین بیزانس و خاقان ترک بر ضد ایران در جریان بود.
 
شروع جنگ مجدد با بیزانس و تسخیر قلعهٔ دارا بدست انوشیروان
 
اقدام خسرو در راندن حبشی ها از یمن برای یوستین دوم که از سال ۵۶۵ میلادی جانشین یوستی نیانوس یکم امپراتور قبلی شده بود، همچون تجاوز به حریم نفوذ بیزانس تلقی می شد.
 
پس از بسته شدن راه بازرگانی یمن طبیعی بود که بیزانس برای تجدید فعالیت راه زمینی به مذاکره با ترکان وادار شود، بالاخره بدنبال مذاکرات طولانی با خاقان ترک که نامش دیزابول بود، وی متعهد شد در جنگ با ایران در کنار بیزانس قرار بگیرد. یوستین دوم پادشاه بیزانس برای شروع جنگ لشکری به نصیبین فرستاد ولی خسرو که فرماندهی جنگ را برعهده داشت نصیبین را از محاصره نجات داده، انطاکیه را آتش زد و حتی قلعۀ شهر دارا را هم گرفت. برای یوستین دوم ضربت دشمن با چنان لطمهٔ روحی همراه شد که از خجالت کارش به جنون کشید و خود به ناچار، استعفا داد. تیبریوس دوم کنستانتین جانشین او نیز، چاره ای جز درخواست صلح نداشت.
 
در پیشنهاد صلحی که داده شد قسطنطنیه آماده بود گرجستان و ارمنستان را به ایران واگذارد و بجای آنها قلعهٔ شهر دارا را که فقدانش باعث استعفای یک امپراتور شده بود، بازپس ستاند. نزدیک بود درین باره توافق صورت گیرد که ناگهان خسرو در سال ۵۷۹ میلادی وفات یافت.





:: بازدید از این مطلب : 634
|
امتیاز مطلب : 31
|
تعداد امتیازدهندگان : 9
|
مجموع امتیاز : 9
تاریخ انتشار : 16 مهر 1389 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: